.
.
گفتی به ماه نگاه کن ، یاد من باش / به یاد لحظه های سرد من باش / انگار روز و شبم بی ماه نمیشه / به خدا یادتم بی ماه همیشه .
.
.
گویند گنج در خرابه هاست ، چه گنجی بهتر از تو و چه جایی از دلم خرابتر .
.
.
ارزش دوست یک دنیاست ، گرچه آخرش ناپیداست / من به آخرش نمی اندیشم ، چون همین
دوست داشتن زیباست .
.
.
خدایا در فراغ دوست بگیر از من دنیا را / اگر بی عشق او باشم نبینم صبح فردا را .
.
.
هنوز ریشه ی زاییده در بهار منی / به باغ عشق گل سرخ ، اعتبار منی / شب و غروب و کف و باد و موج می میرند / تو ای کرانه ی آرام ، ماندگار منی .
.
.
فکر نکن توی دنیا تنهایی ! بلکه فکر کن یه تنها هست که تو براش یه دنیایی .
.
.
اگر عشقت مرا باور نمی کرد / دلم عمری به پایت سر نمی کرد / چه می شد عاقبت پروانه ها را / غرور شمع خاکستر نمی کرد .
.
.
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع / سر من وقت وداع گوشه ی دیوار گریست .
.
.
نزدیکترین رفیق بهت اونیه که از دورترین فاصله همیشه به فکرته !
.
.
گفتمش نقاش را ، نقشی بکش از معرفت / با قلم نقش تو را ، با وسعت دریا کشید .
.
.
هنرم بود که هرگز نشوم یار کسی / تا که رخسار تو دیدم ، هنرم باطل گشت .
.
.
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض / یک طرف خاطره ها ، یک طرف فاصله ها / در همه آوازها حرف آخر زیباست / آخرین حرف تو چیست تا به آن تکیه کنم / حرف من دیدن پرواز تو در
فرداهاست .
.
.
یه قطره انداختم توی دریا ، تا زمانی که پیداش کنی دوستت دارم .
.
.
با من امروز زندگی کن ای عزیز همسفر / بگذر از دیروز و فردا بی دریغ و بی اگر / شاید امروز تا به فردا زندگی مهلت نداد / این قطار بی توقف لحظه ای فرصت نداد .
.
.
گویند ضریح چشم تو صد معجزه دارد / ای کاش من زائر چشمان تو بودم .
.
.
اگر در خواب میدیدم غم روز جدایی را / به دل هرگز نمیدادم خیال آشنایی را .
.
.
قلب من فرش پای کسانی ست که هرازگاهی یادی از ما میکنن !
.
.
گفتی که بیا و از وفایت بگذر / از لهجه ی بی
وفاییت رنجیدم / گفتم که بهانه ات برایم کافیست / معنای لطیف عشق را فهمیدم .
.
.
هرچه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم / سینه میگوید که من تنگ آمدم ، فریاد کن .
.
.
گوش تا گوشه ی صحرا تو بخواب و نهراس / شیرها خاطرشان هست که آهوی منی .
.
.
تو مغازه ی قلبم تنها گلی هستی که روش نوشتم دست نزنید ، فروشی نیست !
.
.
گفتم از من مطلب دیده ی گریان تر از این / دل خونین تر و مجنون تر و ویران تر از این / گفت گرچه دلت خانه به دوش است ولی / دوست دارم که شود بی سروسامان تر از این .
.
.
از خدا چیزی را برایت خواستارم که جز خدا در باور هیچ کس نگنجد .